یادداشت‌های یک جوان شیعه

یا رب از ابر هدایت برسان بارانی

یادداشت‌های یک جوان شیعه

یا رب از ابر هدایت برسان بارانی

یادداشت‌های یک جوان شیعه

بسم الله الرحمن الرحیم
مطالبی که در این وبلاگ می‌نویسم بر اساس تحقیق است و سعی کردم از وادی انصاف خارج نشوم.

طبقه بندی موضوعی


در ایران خودمون ۵۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح در شهر سوخته ( زابل ) جراحی مغز انجام می دادند. چشم مصنوعی ساختن از الیاف طلا/یک نهم ضخامت مو . یعنی تکنولوژی ای داشتن که با آن رشته های طلا را ۹ برابر نازک تر از مو میکردن و با آن چشم مصنوعی می ساختن. تمامی این دانش ها تو دو تا کتابخانه بزرگ بود. یکی در ایران و دیگری در اسکندریه مصر. ایران که در زمان عمر فتح شد به او گفتند که اینجا یک کتابخانه هست که ده هزار جلد کتاب داره . چکارش کنیم؟

به ادامه مطلب مراجعه بفرمایید

گفت همه را بسوزانید. آن زمان تمام اطلاعات در کتابها بوده . اما عمر تمام پیشینه تاریخ بشری را از بین برد . 

وقتی بعد از چند سال مصر را فتح کردند دوباره به عمر خبر دادند که یک کتابخانه هم شبیه ایران تو اسکندریه هست. گفت اونم بسوزونید


این که اهرام مصر را با چه تکنولوژی ساختن همه موجود بود ولی عمر انها را از بین برد.


استاد دانشگاهی خیلی رگ گردن بیرون میزد که عمر چه خدمت هایی به ایران کرده و ایران بواسطه خدمات او مسلمان شده. گفتم نه! این حرف ها نیست. در تاریخ امده که ایرانی ها که زرتشتی بودن میخواستن مسلمان بشن ولی عمر اجازه نمیداد . چون زرتشتی ها جزیه میدادن ، مالیات میدادن. اگر مسلمان میشدن از مالیات دادن معاف میشدن.


این بیچاره ها میخواستن مسلمان بشن نه بخاطر این که از اسلام خوششون میومد! نه ! میخواستن پول کمتر بدن . عمر هم میگفت نه اینجوری کاسبی نمیشه کرد. 

این که ایرانی ها چه جوری مسلمان شدن یه بحث قشنگی داره ...

به استاد گفتم گر چه من شیعه ام و البته شیعه متعصبی هم هستم ، اما نه بعنوان یک شیعه، بلکه بعنوان یک دانش دوست ، مدعی ام که چرا ارتباط ما باید با نسل قبل قطع بشود؟ ما از ۱۴۰۰۰ سال پیش به عقب هیچی نداریم . نمیدونیم چه دانش هایی بوده . ولی فقط آثارش را میبینیم . تکنولوژی امروز جواب نمیده که یک نمونه مثل اهرام مصر بسازن . ما میبینیم که در شهر سوخته عمل جراحی مغز بوده . جمجمه رو شکافتن و دوباره با الیاف طلا دوختن.


رو مغز جراحی شده . چی داشتن؟ چه جوری اینکارو کردن؟ اینا همه در آن کتابها بوده . عمر دستور داد همه ان کتابها را بسوزانن. من بعنوان یک آدم دوستدار علم مدعی ام که چرا اینکار را کرد؟


آن بنده خدا در جواب گفت: خب ، اگر از این نظر نگاه کنیم خدا لعنتش کنه

برای او کتاب مهم بود برای من فاطمه زهرا سلام الله علیها. گفتم باشه. تو بخاطر کتابها لعنتش کن. ولی من راضی بودم بجای ده هزار جلد کتاب ، ده میلیون جلد کتاب میسوخت اما درب خانه مولایم نمیسوخت


یا مولاتی یا فاطمة اغیثینی

نظرات  (۳)

وای به حال دانشجویی که همچه استادی داشته باشد
مادر سادات فرمود، در هر نمازم شیخین رو نفرین می‌کنم... فدای دل غم‌دیده‌ات یازهرا
گویا شیطان در صدر اسلام ظهور کرد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی